جدول جو
جدول جو

معنی فحص کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فحص کردن
(دُ ژَ / دِ ژَ گَ تَ)
کاویدن. جستجو کردن. رجوع به فحص شود
لغت نامه دهخدا
فحص کردن
کاویدن جستجو کردن، تفتیش کردن
تصویری از فحص کردن
تصویر فحص کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محو کردن
تصویر محو کردن
وایپ (Wipe) در فیلم سازی به یک تکنیک انتقال (Transition) بین دو صحنه یا دو نما اشاره دارد که در آن تصویر یکی از طرفین صفحه به تدریج جایگزین تصویر قبلی می شود. این تکنیک می تواند به شکل های مختلفی از جمله افقی، عمودی، مورب یا حتی با اشکال پیچیده تر انجام شود. وایپ ها معمولاً برای نشان دادن گذر زمان، تغییر مکان، یا انتقال به یک صحنه جدید به کار می روند و می توانند تأثیرات بصری جالبی ایجاد کنند.
ویژگی ها و کاربردهای وایپ (Wipe):
1. انتقال ملایم و تدریجی :
- کاربرد : وایپ ها به انتقال ملایم تر و تدریجی تر بین صحنه ها کمک می کنند، به خصوص در مقایسه با برش های ناگهانی (Cut).
- مثال : استفاده از یک وایپ افقی برای نشان دادن گذر زمان بین دو صحنه مرتبط.
2. ایجاد تغییرات بصری جذاب :
- کاربرد : وایپ ها می توانند جلوه های بصری جذاب و خلاقانه ای ایجاد کنند که به تنوع و جذابیت فیلم اضافه می کند.
- مثال : استفاده از وایپ دایره ای برای نمایان کردن یک صحنه خاص یا شخصیت جدید.
3. تأکید بر ارتباط بین دو صحنه :
- کاربرد : وایپ ها می توانند بر ارتباط معنایی یا موضوعی بین دو صحنه تأکید کنند.
- مثال : استفاده از وایپ عمودی برای انتقال از یک صحنه درونی به یک صحنه بیرونی مرتبط.
انواع وایپ ها:
1. وایپ افقی (Horizontal Wipe) :
- تصویر جدید به تدریج از سمت چپ یا راست صفحه جایگزین تصویر قبلی می شود.
- کاربرد : نشان دادن گذر زمان یا تغییر مکان.
2. وایپ عمودی (Vertical Wipe) :
- تصویر جدید به تدریج از بالا یا پایین صفحه جایگزین تصویر قبلی می شود.
- کاربرد : انتقال بین صحنه های متفاوت یا تغییر فضا.
3. وایپ مورب (Diagonal Wipe) :
- تصویر جدید به صورت مورب جایگزین تصویر قبلی می شود.
- کاربرد : ایجاد جلوه های بصری خلاقانه و جذاب.
4. وایپ شکل دار (Shape Wipe) :
- تصویر جدید با استفاده از یک شکل خاص (مثلاً دایره، مربع، ستاره و غیره) جایگزین تصویر قبلی می شود.
- کاربرد : ایجاد جلوه های خاص و هنری، تأکید بر یک عنصر یا شخصیت خاص.
مثال های معروف استفاده از وایپ در فیلم ها:
- Star Wars (جنگ ستارگان) : سری فیلم های جنگ ستارگان به کارگردانی جرج لوکاس، به دلیل استفاده گسترده و خلاقانه از وایپ ها مشهور است. این فیلم ها از انواع مختلف وایپ ها برای انتقال بین صحنه ها و فضاهای مختلف استفاده می کنند.
- The Seven Samurai (هفت سامورایی) : در این فیلم به کارگردانی آکیرا کوروساوا، از وایپ های مختلف برای نشان دادن گذر زمان و تغییر مکان استفاده شده است.
نکات و تکنیک های استفاده از وایپ:
1. هماهنگی با ریتم فیلم : وایپ ها باید با ریتم و حس کلی فیلم هماهنگ باشند. استفاده نادرست یا بیش از حد از وایپ ها می تواند باعث ایجاد احساس بی نظمی یا عدم انسجام شود.
2. استفاده در مواقع مناسب : وایپ ها بیشتر در مواقعی استفاده می شوند که نیاز به انتقال ملایم تر و تدریجی تر بین صحنه ها وجود دارد.
3. انتخاب نوع مناسب : بسته به نیاز و هدف خاص صحنه، باید نوع مناسبی از وایپ انتخاب شود. به عنوان مثال، وایپ افقی برای گذر زمان و وایپ شکل دار برای تأکید بر یک عنصر خاص.
وایپ ها یکی از تکنیک های جذاب و خلاقانه در فیلم سازی هستند که می توانند به شدت به جذابیت و تأثیرگذاری بصری فیلم کمک کنند. استفاده صحیح و هماهنگ با ریتم و مضمون فیلم، کلید موفقیت در بهره گیری از این تکنیک است.
وایپ به جلوه ای تصویری گفته می شود که طی آن با حرکت خطی مشخصی، صحنه ی قبلی تدریجا جای خود را به صحنه ی بعدی می دهد. وایپ از شیوه های قدیمی نقطه گذاری سینمایی است و امروزه کمتر از آن استفاده می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
گستردن فرش بر زمین، گستردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بحل کردن
تصویر بحل کردن
حلال کردن، از جرم و گناه کسی درگذشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
پنداشتن، گمان کردن، واجب دانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
گشادن، گشودن، پیروز شدن بر دشمن، تسخیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فدا کردن
تصویر فدا کردن
صرف نظر کردن از جان یا مال یا چیزهای دیگر در راه کسی یا برای رسیدن به مقصودی، برای مثال یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند / تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (سعدی۲ - ۶۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فخر کردن
تصویر فخر کردن
اظهار سرفرازی و سربلندی کردن، مباهات کردن، نازیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوص کردن
تصویر غوص کردن
در آب فرو رفتن، کنایه از در امری تامل کردن، غور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو کردن
تصویر فرو کردن
داخل کردن چیزی درون چیزی یا جایی، گستردن، ریختن، پایین آوردن، چیدن یا ریزانیدن بار درخت یا گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محو کردن
تصویر محو کردن
ستردن، نابود ساختن، محو گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ نَ گِ رِ تَ)
پژوهش کردن. تجسس کردن. پی جویی کردن. کاوش کردن. بازجستن: بونصر با وی خالی کردو احوال تفحص کرد و معترف شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 537). در آن ایام مردمی دیدمی که در مساقط اوراث تتبع و تفحص دانه ها میکردندی و در آن یکدانه ممکن و متصور نگشتی. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 326)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فاش کردن
تصویر فاش کردن
آشکار کردن اشاعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتح کردن
تصویر فتح کردن
وانیدن پیروز گشتن گشادن گشودن تسخیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال کردن
تصویر فال کردن
فال زدن فال گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آوردن، فراز آوردن، پیش آوردن، دست دراز کردن دست، برگزیدن انتخاب کردن، برانگیختن تحریک کردن، بستن (در)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فدا کردن
تصویر فدا کردن
گذشتن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فخر کردن
تصویر فخر کردن
ناییدن نازیدن مفارخت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
هنگاردن انگاردن انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوص کردن
تصویر غوص کردن
فرو رفتن در آب غوطه خوردن، داخل شدن، تامل کردن در امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحصن کردن
تصویر تحصن کردن
پناهنده شدن در پناه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نگهداری، از بر کردن اوز حالی که شاه از او جوید - همه از بر به جمله بر گوید (سنایی - حدیقه) ورم کردن نگهدای کردن نگاهبانی کردن، بیاد سپردن از بر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حرکاتی موزون همراه آهنگ موسیقی اجرا کردن پای کوفتن، یا رقصیدن با کسی همراه او رقص کردن، یا توی تاریکی رقصیدن بدون اطلاع کاری راانجام دادن کاری را بی موقع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحث کردن
تصویر بحث کردن
جستاردن کاویدن کنجکاوی کردن در امری، گفتگو کردن درباره مطلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفحص کردن
تصویر تفحص کردن
کاوش کردن جستجو کردن بررسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وقت مناسب حاصل کردن یا فرصت نمی کنم سرم را بخارانم. ابدا وقت ندارم، از کار فارغ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بحث کردن
تصویر بحث کردن
گفتگو کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
انگاشتن، پنداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فکر کردن
تصویر فکر کردن
اندیشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محو کردن
تصویر محو کردن
ستردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفر کردن
تصویر حفر کردن
کندن، فروکندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفظ کردن
تصویر حفظ کردن
از بر کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحصن کردن
تصویر تحصن کردن
بست نشستن
فرهنگ واژه فارسی سره
کاوش کردن، بررسی کردن، جست وجو کردن، تحقیق کردن، پژوهیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد